جانی، 26 ساله، همراه با همسر باردارش، کریبسل، 19 ساله، با دو فرزند خود در یک مرکز پذیرش مهاجران در شیلی نشسته اند. ارتفاع 3700 متری و شرایط آب و هوایی یخبندان به طرز محسوسی بر این خانواده جوان 4 نفره تأثیر گذاشته است. آفتاب سوخته هستند و نفس نفس می زنند.
این خانواده به مدت پنج ساعت از بولیوی تا شیلی را پیادهروی کردند، اما این آخرین مرحله از یک اودیسه دو ماهه بود که حدود 5000 کیلومتر را با پای پیاده، پنج گذرگاه مرزی طی کردند و از گروههای جنایتکار خطرناک فرار کردند.
جانی با لب های شکافته و پاهای ترک خورده می گوید: “این اولین باری بود که هوای سرد را تجربه کردیم. این قسمت سخت ترین قسمت بوده است.” ما با مانتو و پتو زمستانی آماده نبودیم.»
او در ونزوئلا یک کارگر ساختمانی بود، اما کارش را از دست داد و تامین مایحتاج اولیه خانواده اش غیرممکن شد. آنها تصمیم گرفتند زادگاه خود آراگوا را با تنها 450 دلار و یک کوله پشتی از وسایل ضروری ترک کنند تا قدمی طولانی در ارتفاعات آند بگذارند، ابتدا وارد کلمبیا و سپس اکوادور، پرو و بولیوی شوند و در اکثر مناطق در خیابان ها بخوابند. سفر آنها
شرایط صحرا و دماهای زیر صفر
داستان آنها به دور از یک مورد مجزا است. اغلب در گروههای کوچک، افراد خسته در یکی از گستردهترین مسیرهای مهاجرت در جهان حرکت میکنند و عمدتاً با پای پیاده با فواصل زمانی دورهای با اتوبوس، تاکسی و سایر اشکال حملونقل حرکت میکنند.
برای ونزوئلاییهایی که به شیلی سفر میکنند، آخرین مانع صحرای طاقتفرسا آتاکاما است، خشکترین و مرتفعترین فلات جهان با ارتفاع نزدیک به 4000 متر از سطح دریا و دمای پایینتر از منفی 10 درجه سانتیگراد.
بسیاری از مهاجران و پناهندگان به طور نامنظم در این مسیرها تردد می کنند و با خطراتی مانند سرقت و خطر بهره کشی و سوء استفاده جنسی توسط گروه های جنایتکار مواجه می شوند. بر اساس گزارشها، هفت نفر از ابتدای سال 2022 جان خود را از دست دادهاند، یا به دلیل قرار گرفتن در معرض شرایط شدید یا به دلیل عوارض سلامتی ناشی از شرایط پزشکی از قبل موجود که توسط زمینهای نامناسب صحرای آتاکاما تشدید شده است.
“هدف ما کار و انجام کاری سازنده است”
در نزدیکی شهر کولچان شیلی، و پس از عبور از مرز مشترک با بولیوی در سپیده دم، خانواده جانی، همراه با سایر مهاجران، از یافتن کمکهای بشردوستانه بسیار مورد نیاز برای نجات جانی آسوده میشوند. آنها گرسنه وارد می شوند و از هیپوترمی، کم آبی و بیماری ارتفاع رنج می برند.
طبق برآورد مقامات شیلی، از ماه جولای، حدود 127000 مهاجر در سال 2022 از طریق گذرگاه های غیرقانونی وارد شیلی شده اند. بسیاری از آنها از کولچان می گذرند، روستای کوچکی با کمتر از 500 ساکن، که 85 درصد آنها بومی هستند. آنها اغلب به دلیل تمایل به اتحاد مجدد با اعضای خانواده خود و کمک به جوامع میزبان هدایت می شوند.
«هدف ما کار و انجام کاری سازنده است. می خواهم مردم مرا به عنوان یک ونزوئلایی فکر کنند که چیز مثبتی برای دادن دارد. این به تغییر درک آنها از ما کمک می کند.” جانی اضافه می کند.
“زیر پتویی که با یخ پوشیده شده بود می خوابیدیم”
فرانسیسکو و خانوادهاش پس از چندین ماه تلاش پس از اولین ورود به شیلی، مجبور شدهاند با شرایط دمای پایین زندگی در خیابانهای شهر ایکوئیک دست و پنجه نرم کنند، تفاوتی فاحش با شرایط گرمسیری شهرشان. این خانواده پنج نفره اکنون در یک سرپناه موقت که توسط سازمان بین المللی مهاجرت (IOM) تامین مالی و مدیریت می شود، پناه می برند.
«ما زیر پتویی که از یخ پوشیده شده بود، خوابیده بودیم و همدیگر را برای گرما در آغوش گرفته بودیم. مجبور شدیم از کیف هایمان به عنوان بالش برای جلوگیری از سرقت در طول شب استفاده کنیم.»
ماریا 18 ساله سرانجام پس از تولد یک نوزاد پسر سالم در شیلی به درجه ای از ثبات دست یافت.
او اکنون مکانی برای زندگی در ایکوئیک دارد و در میان صدها نفری است که کمکهای بشردوستانه از IOM در قالب کوپنهای نقدی دریافت میکنند، صدها مورد از آنها برای خانوادههای آسیبپذیر توزیع شده است تا وسایلی برای خرید غذا، محصولات بهداشتی و لباس گرم در اختیارشان قرار دهند.
رویای بازگشت به خانه یک روز
جانت پرز، 36 ساله، هرگز فکر نمی کرد که روزی مجبور شود خانه محبوبش را ترک کند. او در زادگاهش ونزوئلا معلم ریاضی و فیزیک دبیرستان بود، اما وضعیت مالی او را مجبور کرد زندگی و حرفه خود را رها کند. او راه طولانی به سمت شیلی را به تنهایی و با امید به یافتن شروعی جدید آغاز کرد.
پس از یک سفر 11 روزه سخت با اتوبوس، او به تازگی وارد شیلی شده و مصمم است به شهر بندری والپارایسو، تقریباً 2000 کیلومتری جنوب مرز بولیوی و شیلی برود تا با خواهرش متحد شود و زندگی جدیدی را آغاز کند. کار در سوپرمارکت
با وجود تمام این چالشها، جانت و بسیاری دیگر از فرصتی که برای کار و حمایت از خانوادههایشان، هم در شیلی و هم در ونزوئلا، به دست میآیند، سپاسگزار هستند. او آرزو دارد وضعیت خود را منظم کند، مدرک دانشگاهی خود را تأیید کند و به عنوان معلم کار کند، اشتیاق او.
آیندهای که تصور میکنم آیندهای است که میتوانم یک بار دیگر در آن تدریس کنم تا بتوانم پول کافی برای خرید خانه به دست بیاورم و با پسر و مادرم به خانه برگردم تا در آرامش با هم زندگی کنند.»