در طول یک سال گذشته، ما شاهد یک حمله گسترده و وحشیانه به حقوق و حیثیت تراجنسیتی ها در سراسر کشور بوده ایم.
در ایالتهای تحت رهبری جمهوریخواهان، قانونگذاران محافظهکار دهها قانونی را معرفی یا تصویب کردهاند که معافیتهای مذهبی را برای تبعیض علیه افراد ترنسجندر ارائه میکنند، استفاده از حمام را مطابق با هویت جنسی آنها ممنوع میکنند و دسترسی به مراقبتهای تاییدکننده جنسیت را محدود میکنند.
قانونگذاران حداقل در هشت ایالت در حمله به افراد دگرباشان جنسی، حتی تا آنجا پیش رفتهاند که ممنوعیتهایی را برای اجرای «کشیدن» وضع کردهاند که به قدری گسترده است که توانایی افراد ناسازگار با جنسیت را برای حضور در ملاء عام تهدید میکند.
برخی از قدرتمندترین جمهوریخواهان در کشور میخواهند از این هم فراتر بروند. دونالد ترامپ قول داده است در صورت بازگرداندن او در سال 2024 به کاخ سفید، حقوق تراجنسیتی ها را به شدت محدود می کند. او در یک سخنرانی ویدیویی به حامیانش گفت که کنگره را تحت فشار قرار خواهد داد تا ممنوعیت ملی مراقبت های جنسیتی برای جوانان ترنس را تصویب کند و کمک های مالی Medicare و Medicaid را برای بیمارستان ها محدود کند. و متخصصان پزشکی که این مراقبت را ارائه می دهند.
او می خواهد بزرگسالان ترنسجندر را نیز هدف قرار دهد. ترامپ گفت: “من یک فرمان اجرایی جدید را امضا خواهم کرد که به هر آژانس فدرال دستور می دهد تا همه برنامه هایی را که مفهوم انتقال جنسیت و جنسیت را در هر سنی ترویج می کند، متوقف کند.” من از کنگره میخواهم لایحهای را تصویب کند که بر اساس آن تنها جنسیتهایی که توسط دولت ایالات متحده به رسمیت شناخته شده، مرد و زن هستند و در بدو تولد تعیین میشوند.»
در مورد دلیل و انگیزه این حمله چیزهای زیادی برای گفتن وجود دارد – چه از سوی ترامپ، فرماندار. ران دیسانتیس در فلوریدا یا فرمانداری. گرگ ابوت در تگزاس – اما نکته مهمی که در حال حاضر باید به آن توجه کرد این است که تهدیدی مستقیم برای زندگی و معیشت افراد ترنس است. این برای دیگر آمریکاییهای LGBTQ نیز صادق است، که بار دیگر خود را در تلاقی جنبش تهاجمی محافظهکاران اجتماعی میبینند که پس از تصمیم دادگاه عالی برای لغو Roe v، جسورتر شدهاند. وید پارسال
این تصادفی نیست حملات به تراجنسیتی ها و حقوق دگرباشان جنسی در کنار حمله به سقط جنین و حقوق باروری است. این یک حمله منحصر به فرد به استقلال بدنی همه آمریکایی ها است که هدف آن حفظ و تقویت سلسله مراتب سنتی جنسیت و جنسیت است.
سیاستمداران و ما در رسانهها تمایل داریم این درگیریها را به عنوان بخشی از یک «جنگ فرهنگی» در نظر بگیریم، که اهمیت آنها را برای زندگی ما کماهمیت جلوه میدهد – نه فقط به عنوان مردمی که در جهان زندگی میکنند، بلکه به عنوان شهروندان احتمالاً برابر در یک دموکراسی.
به یاد داشته باشید که دموکراسی فقط مجموعه ای از قوانین و نهادها نیست، بلکه یک شیوه زندگی است. در آرمان دموکراتیک، ما در عرصه عمومی به عنوان برابر سیاسی و اجتماعی، آغشته به کرامت و برخوردار از حقوق و امتیازات یکسان، یکدیگر را ملاقات می کنیم.
من الان دو بار به کرامت اشاره کردم. که عمدی است. خارج از عبارات منتخب خاص (“شأن کار”)، علیرغم این واقعیت که خواسته های بسیاری از گروه ها برای عزت و احترام در زندگی عمومی، نیروی محرکه ای در تاریخ آمریکا بوده است، در سیاست آمریکا زیاد در مورد کرامت صحبت نمی کنیم. از آغاز. تا آن نقطه، یکی از نظریه پردازان بزرگ کرامت و دموکراسی در ایالات متحده کسی نبود جز فردریک داگلاس، که تجربه او در اسارت به او مشغول شد تا تمام عمر با روش هایی که کرامت را پرورش یا انکار می کند، مشغول شود.
نیکلاس نولز برومل، مورخ، در کتاب «قدرتهای کرامت: فلسفه سیاسی سیاه پوست» مینویسد: «اگرچه به نظر میرسد کرامت در طبیعت انسان تنیده شده است، اما آن چیزی است که فرد از داشتن آن آگاه است». فردریک داگلاس، “و آگاهی خود فرد از داشتن آن تا حدی به آگاهی دیگران از آن بستگی دارد. تشخیص دیگران از آن پس از آن برمیگردد و اعتقاد فرد به داشتن آن را تأیید میکند، اما برعکس، امتناع آنها از تشخیص آن اثر معکوس در تضعیف اعتماد فرد به حیثیت خود دارد.»
به راحتی می توان متوجه شد که این چگونه با برده داری کلبه ای ارتباط دارد، سیستمی تمام عیار که در آن سیاهپوستان برده شده آمریکا در برابر نظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که می خواست هر دو را از آنها سلب کند، تلاش می کردند تا حیثیت و عزت نفس خود را ابراز کنند. اما داگلاس این ایده را در زمینه های دیگر نیز بررسی کرد.
داگلاس پس از جنگ داخلی در مورد حق رای زنان نوشت، داگلاس از خوانندگانش خواست تا این حقیقت «واضح» را ببینند که «زنان خود با طرد شدن از حکومت و مشارکت در آن، بخش زیادی از حیثیت طبیعی خود را از دست میدهند». داگلاس ادامه داد: «انکار رای زن به معنای کوتاه کردن قدرت طبیعی و اجتماعی او و محروم کردن او از احترام خاصی است». او نتیجه گرفت که یک زن «با حذف اجباری اش از حق رای دادن انتخابی، تخمین خود را از دست می دهد، درست همانطور که بردگان به آمادگی خود برای آزادی شک داشتند، از این واقعیت که آنها را فقط برای بردگان مناسب می دانستند».
به طور مشابه، در تحلیل خود از اندیشه سیاسی داگلاس – که در جلد “اندیشه سیاسی آفریقایی-آمریکایی: تاریخ جمع آوری شده” منتشر شده است – نظریه پرداز سیاسی شارون آر. کراوز نشان می دهد که چگونه داگلاس “به وضوح معتقد بود که برده داری و تعصب”. روح فردی را برخلاف میلش تحقیر کند» و به قول او «فقر، جهل و ذلت» ایجاد کند.
اگرچه داگلاس هرگز گزارشی سیستماتیک از دیدگاه خود از دموکراسی ننوشت، برومل معتقد است که ما میتوانیم چنین گزارشی را از مجموع نوشتهها و فعالیتهای او استخراج کنیم. برومل می نویسد: «دموکراسی،» کار داگلاس نشان می دهد، «سیاستی است که برای کرامت انسانی ارزش قائل است. این امر زمانی به وجود میآید که گروهی از افراد موافقت میکنند که هم بهطور غیررسمی، از طریق رفتار محترمانه متقابل و هم بهطور رسمی، از طریق ایجاد حقوق سیاسی، کرامت یکدیگر را به رسمیت بشناسند.» همه آزادیهای ما، در روایت برومل از داگلاس، «همانند به معنای در راستای حفظ یک جامعه سیاسی که در آن همه افراد با همکاری یکدیگر کرامت خود را ایجاد کنند.»
پس نفی کرامت به یک قشر از جامعه سیاسی، کرامت همه را تهدید می کند. این برای داگلاس و زمان او صادق بود – این الهام بخش حمایت او از حق رای زنان و مخالفت او با قانون محرومیت چین بود – و برای ما و ما نیز صادق است. انکار احترام و کرامت برابر برای هر بخشی از شهروندان، قرار دادن کل کشور در مسیر شهروندی و حقوق محدود، آزادی برای برخی و سلسله مراتب برای بقیه است.
به زبان ساده، حمله به حیثیت تراجنسیتیهای آمریکایی، حمله به حیثیت همه آمریکاییها است. و مانند نبردها برای حقوق سقط جنین و خودمختاری بدنی، خطر مبارزه برای حقوق و منزلت افراد ترنس برای همه ما بالاست. هیچ دنیایی وجود ندارد که در آن آزادی آنها سرکوب شود و آزادی شما حفظ شود.