نخست وزیر جدید بریتانیا، لیز تراس، برنامه بلندپروازانه ای برای احیای اقتصاد در حال رشد کشورش دارد. این تنها طرحی است که هر سیاستمدار یا اقتصاددان بریتانیایی توانسته است ارائه دهد و به موفقیت منجر شود. همچنین به احتمال زیاد کار نخواهد کرد، افسوس، و عمدتاً بدون تقصیر خانم. خرپا. در اینجا یک داستان اخلاقی در مورد اقتصادهای مدرن و راست سیاسی مدرن دنبال می شود.
بریتانیا برای سالها از یک بحران بهرهوری رنج میبرد که اغلب با ظرافت از آن به عنوان «پازل» یاد میشود. تا آنجا که اقتصاد بریتانیا در دهه گذشته رشد کرده است، عمدتاً به این دلیل بوده است که سهم بیشتری از جمعیت کار میکنند، نه به این دلیل که مردم با بهرهوری بیشتری کار میکنند. این یک مشکل سرمایه گذاری است که توسط دولت بزرگ و همراه با مالیات و مقررات ایجاد شده است.
و هورا خانم به نظر می رسد خرپا آن را پیش می برد. برنامههای اقتصادی او بر روی آزادسازی سرمایهگذاری تجاری جدید برای تسریع رشد تولید ناخالص داخلی متمرکز شده است – نرخ سالانه 2.5٪ هدف اعلام شده است.
خانم. تراس حق دارد مالیات را محدود کند. وزیر خزانه داری جدید او، کواسی کوارتنگ، قرار است روز جمعه پیش پرداخت بیمه نامه ای را برای خانم خانم ارائه کند. دستور کار تراس با کاهش نرخ مالیات. آقای. کوارتنگ افزایش 2.5 درصدی مالیات بر حقوق اعمال شده توسط خانم را لغو خواهد کرد. بوریس جانسون، سلف تراس. خانم. تراس و آقای کوارتنگ همچنین افزایش برنامه ریزی شده در نرخ مالیات شرکت ها را از 19 درصد به 26 درصد لغو می کند تا از هرگونه وخامت بیشتر در مشوق های سرمایه گذاری تجاری جلوگیری کند.
خانم. تراس همچنین نشانه هایی از درک این موضوع را نشان می دهد که اقتصاد طرف عرضه چیزی بیش از سیاست مالیاتی است. سیاست های بد انرژی شکلی از مالیات را تشکیل می دهند. تمایل کشورهای غربی به انتشار خالص صفر باعث افزایش قیمت انرژی برای خانوارها و مشاغل می شود. در اینجا یارانه خانم را نادیده بگیرید. دولت تراس این هفته برای تعدیل صورتحساب های مشاغل رونمایی کرد. پیشرفت واقعی علاقه مجدد او به عرضه انرژی جدید به بازار از طریق حفاری گاز طبیعی در دریای شمال و شاید حتی فرکینگ شیل در انگلستان است.
فقط یک مشکل وجود دارد: به نظر می رسد رأی دهندگان بریتانیایی برای هیچ یک از اینها آماده نیستند.
مارگارت تاچر زمانی که در سال 1979 به نخست وزیری رسید از صفر شروع نکرد و رونالد ریگان نیز در سال 1981 به عنوان رئیس جمهور سوگند یاد کرد. ریگان برای اولین بار در سال 1976 با نامزدی ناموفق خود در انتخابات ریاستجمهوری خود را به میان رای دهندگان ملی رساند. سالها بحث در مورد آنها و تلاش سیاسی قابل توجهی پس از انتخابات آنها طول کشید تا رأی دهندگان را متقاعد کنند که یک برنامه اقتصادی کاملاً متفاوت را انجام دهند.
خانم. در مقابل، تراس اکنون دریافته است که بیش از یک شکست اقتصادی را از اسلاف محافظه کار خود به ارث برده است. نه تنها آقای جانسون اقتصادی را پشت سر گذاشت که با تورم 9.9 درصدی کار می کرد که انتظار می رود بدترین عملکرد را در رشد هر اقتصاد بزرگ در سال آینده داشته باشد. او خانم را نیز ترک کرد. به حزبی اعتماد کنید که با محافظه کاری دولتی بزرگ و رای دهندگان ملی که سال هاست از رهبری محافظه کار چیزی دیگری نشنیده است، ازدواج کرده است.
شاید رتبه و پرونده حزب محافظه کار که خانم را انتخاب کرد. تراس برای یک تغییر بزرگ آماده است، اما این نشانه نگران کننده ای است که او انتخاب اول حتی در میان کثرت قانونگذاران حزبش نبود، زمانی که رقبای رهبری را کاهش دادند. این مشکلی است که اکثر آنچه رای دهندگان در مورد اصول اقتصادی طرف عرضه می شنوند از رسانه های بریتانیایی می آید که آنها را به عنوان نوعی دین عجیب و غریب (و به گمان آنها بدوی) در نظر می گیرد. این متأسفانه شامل تعداد کمی از پریزهای متمایل به راست نمی شود.
برخی از بزرگترین مشکلات در بخش عرضه اقتصاد بریتانیا، مانند خدمات بهداشت ملی با تمایلش به بلعیدن منابع در حالی که نتایج بهداشتی وحشتناکی ایجاد می کند، از نظر سیاسی دست نخورده باقی می مانند. توافق تجاری با ایالات متحده تا حدی دست نیافتنی است، زیرا به نظر می رسد بریتانیایی ها گیج شده اند که ممکن است برای مذاکره در مورد آن نیاز به کنار گذاشتن برخی حمایت گرایی کشاورزی داشته باشند.
همه اینها حزب محافظهکار را آشکار میکند که نه تنها حاضر نیست بدون قید و شرط برای رشد اقتصادی پس از مدتی که با آقای قاسم زاده صحبت میکند، بحث کند. جانسون، اما کاملاً فراموش کرده است که چگونه این کار را انجام دهد. این ضربه زدن به خانم نیست. تراس، که تنها کاری را انجام میدهد که در این شرایط هر کسی میتوانست انجام دهد: سریع حرکت کند و تا آنجا که میتواند از ارتدکس اقتصادی قدیمی بشکند.
بلکه هشداری است برای احزاب راست در هر جای دیگر. بسیاری از آنها، از جمله جمهوریخواهان آمریکا، از لاس زدن با برنامههای دولت بزرگ خوشحال بودهاند، به این امید که شهرت خود را به دلیل شایستگی اقتصادی با تنشهای انتخاباتی که از دور انداختن مقادیر زیادی پول نقد مالیات دهندگان ناشی میشود، ترکیب کنند.
آنها فراموش می کنند که شهرت شایستگی با توضیح صبورانه به رأی دهندگان و متقاعد کردن رأی دهندگان در خدمت سیاست هایی است که به وضوح کار می کنند. از آن غفلت کنید و زمانی که نیاز دارند رایدهندگان را متقاعد کنند که محافظهکاران میدانند چگونه موج اقتصادی یک کشور را بازگردانند، ممکن است اجرای آن نوع چرخش اقتصادی مورد نیاز برایشان دشوار باشد.
حق چاپ ©2022 Dow Jones & Company, Inc. تمامی حقوق محفوظ است. 87990cbe856818d5eddac44c7b1cdeb8