معیارهای زیادی برای سقوط یک شخصیت عمومی وجود دارد و یکی از آنها ظاهراً بوفه نثرهای تند درباره آنهاست. مورد مشخص: فیل میکلسون گلف باز، قهرمان تور جدید گلف LIV، که او و دیگران را با پول عربستان سعودی غنی می کند. هفته گذشته برای اولین بار منتشر شد و کاتبان به شدت به آن پرداختند.
سالی جنکینز از واشنگتن پست رهبری را بر عهده گرفت و برداشتی از افراط در گلف حرفه ای نوشت که باید به طور کامل خوانده شود. او خاطرنشان کرد که چگونه میکلسون، در یک کنفرانس خبری، در پاسخ به سؤالات روزنامهنگاران به هم میخورد و شبیه «فراری از چهرهاش» به نظر میرسید. او به طعنهآمیز به تلاشهای او برای حمام کردن تور با درخششی نوعدوستانه ستایش کرد: «اگر با لگد زدن شنهای سنگر بر روی لکههای خونی که از ولیعهد محمد بن سلمان به جا مانده، مشکل دارید، متوجه نمیشوید که گلف سعودی چه تأثیر بسیار مفیدی میتواند داشته باشد. در سراسر جهان.” همچنین: “شما ممکن است فکر کنید که این فقط یک پلوتومانی است که توسط یک قاتل مستبد حمایت می شود و توسط اردک ها و هکرها فروخته می شود، اما این به این دلیل است که شما به اندازه میکلسون به این فکر نکرده اید که چگونه با گلف عربستان سعودی، جهان را به مکانی بهتر تبدیل کنید. کیف پول.» (از مری الن لوئیس از آیووا سیتی، آیووا، و جیم انرایت از پورتلند، اوری، در میان دیگران، برای نامزدی مقاله تشکر می کنیم.)
در The Globe and Mail of Toronto، کاتال کلی، ستون نویس ورزشی، میکلسون را نیز به سیخ می کشاند: «او یک مدل موی صاف و براق جدید دارد و یکی از آن کت های چرمی براق را برای خودش خریده است که بدون شک بسیار گران است، اما فوق العاده ارزان به نظر می رسد. این اثر بیشتر «لباس معاون هالووین میامی» است تا جیمز دین، اما همه ما به طور متفاوتی فشار را کنترل می کنیم. (پیتر نیکیفوروک، کیچنر، انتاریو، و رابرت بودوین، اتاوا)
برای بازگشت به واشنگتن پست، در اینجا دن زک در ایالت چهل و نهم ما آمده است: «آلاسکا مکانی آسان برای ناپدید شدن تصادفی یا ناپدید شدن عمدی در آن است. اینجا محل رها شدن و رها شدن است. یک چشم انداز: کانکس های آشغال که شما را نگران آمریکا می کند. در همان نزدیکی: کوه هایی که ممکن است باعث شود به خدا ایمان بیاوری.» (استیو کیسی، گیگ هاربر، واش، و کریسپیان اسمیت، لاهه)
پل ماسگریو در The Chronicle of Higher Education نوشت: «امتحانات، مراسم و راه بندانهای ترافیکی – چند هفته آخر ترم بهار تحصیلی معمولاً مانند یک تار می گذرد. امسال مثل سنگ کلیه گذشتند.» (جان برانشتاین، بروکلین، نیویورک)
در آتلانتیک، جنیفر ارشد به استیو بنن فکر کرد و به حضور کمرنگ برنامه تلویزیونی او “اتاق جنگ” اشاره کرد، که “هنوز در فضای آنلاین راست افراطی موجود است و در پلتفرم های مختلف تلویزیونی، از جمله کانال 240 تلویزیون پلوتو، قابل پخش است. اما این استعاره غم انگیز خود به نظر می رسد – “اتاق جنگ” به عنوان یک سیاره نما کوچک و تنزل یافته که عمدتاً در مناطق یخی تر کیهان پخش می شود.” او ادامه داد: کل عملیات دارای کیفیت بند کفش سرگرم کننده ای است. صدا گهگاه قطع می شود یا به نظر می رسد که در یک مخزن ماهی حباب می کند. دو تا از تلفن های بنن در طول نمایش وزوز می کنند. بازکننده های بخش همیشه زمانی که او به آنها نیاز دارد آماده نیستند. کمی شبیه این است که پدر کوفلین تصادفاً به زیرزمین وین و گارث رفته است.» (جیمز گریسی، لیندن هرست، نیویورک، و متیو گلد، گالاتین، نیویورک)